انسان در اندیشه های عین القضات همدانی از نشر تیرگان
اﻧﺴﺎن ﻫﻤﻮاره از خود میپرسد:من ﻛﻴﺴﺘﻢ؟ از کجا آمدهام و آﻣﺪﻧﻢ برای چه بوده اﺳﺖ؟ﺣﻘﻴﻘـﺖ ابعاد وجودی من چیست؟ آﻳـﺎ میﺗﻮاﻧﻢ ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﻢ را خود انتخاب کنم یا مجبور به پذﻳﺮش برنامهای از پیش تعیین شده ﻫﺴﺘﻢ؟ ﺑﺮاي رﺳﻴﺪن به سعادت و کمال چه راهی را باید طی کنم؟ آﻳﺎ من با مرگ تمام میشوم یا خیزشی و رستاخیزی دیگر را به دنبال خواهم داشت؟ اندیشهورزان عرصه حکمت و فلسفه، برای پاسخ به این پرسشها، نظریههای گوناگونی ارائه کردهاند و همپای آنها عارفان و ادیبان نیز به این حوزه وارد شده، عقاید خود را ابراز داشتهاند. در این مجال، با طرح اجمالی بعضی از دیدگاههای مطرح دینی، فلسفی و عرفانی،به ویژه دیدگاه عینالقضات سعی بر آن شده که تا حدی به سوالهای مربوط به انسان، پاسخ داده شود.
ﺷﺎﻳﺪ بتوان گفت یکی از جدیترین و بنیادیترین موضوعهای مربوط به انسان، رابطهی جسم و جان است. نظریههای مختلفی در پاسخ به چگونگی ارتباط جسم و جان مطرح شده است. گروهی جان را بعنوان بخش وجودی اصیل انسان پذیرفتهاند و جسم را در پرتو آن معنا میکنند و گروهی دیگر، تنها وجود فیزیکی و طبیعی بدن را قبول دارند و برای جان، وجودی مستقل و ممتاز از بدن قائل نیستند و در این میان، عینالقضات جسم را به قفسی مانند میکند که جان درون آن چون مرغی اسیر است. این جسم فقط برای این به وجود آمده که حامل روح و جان باشد و هم اوست که میمیرد و نابود میشود در حالیکه روح باقی میماند و نابود شدنی نیست.
از دغدغههای دیگر انسان دلیل آفرینش اوست که عینالقضات برای آن پاسخ قابل توجهی دارد. از نظر او درست است که مقصود آفرینش وجود مبارک رسول خداست اما با توجه به حدیث (المومن ﻣﺮأة المومن) و اینکه یکی از اﺳﻤﺎء خداوند، مومن است، در حقیقت خداوند چون عاشق خود بوده انسان را آفریده است تا آیینهای برای تماشای خود داشته باشد. پرﺳﺶ دیگری ﻛﻪ همواره ذﻫﻦ انسان را به خود مشغول کرده این است که آیا زمام امور دنیایی آدمی به دست خود اوست یا سررشتهی کار در دستی دیگر است؟ و اگر چنین باشد چرا انسان باید مسئولیت اعمالی را به عهده بگیرد که خود نقشی در انتخاب آنها نداشت است؟
عینالقضات انسان را مسخر به اختیار میداند که نوعی پذیرش جبر و نفی اختیار را میرساند. یکی دیگر از مهمترین مسائلی که برای انسان مطرح میشود این است که: سرنوشت آدمی پس از مرگ چه خواهد بود؟ آیا مرگ به منزلهی نابودی مطلق و همیشگی است؟ آیا در ورای این دنیای مادی، دنیای دیگری وجود دارد؟ و در چنین صورتی بعد از مرگ چه عالمی در انتظار انسان است؟ آیا رستاخیز انسان جسمانی است؟ یا نه؟. عیناﻟﻘﻀـﺎة، امور آخرت و احوال بعد از مرگ را متافیزیک و ماورای طبیعی میداند و با نقل گفتهی ابن سینا ” نکیر و منکر” را به کار خوب و بد آدمی تفسیر میکند.
در بخشی از کتاب انسان در اندیشه های عین القضات همدانی از نشر تیرگان میخوانیم:
عین القضات در مورد عشق میگوید:” هرقئر میکوشم که از عشق درگذرم عشق مرا شیفته و سرگردان میدارد. با اسن همه او غالب میشود و من مغلوب. با عشق کی توانم کوشید دریغا عشق فرض راه است همه کس را در عشق قدم نهادن کسی را مسلم شود که با خود نباشد و ترک خود بکند و خود را ایثار عشق کند.
در بخش دیگری از کتاب انسان در اندیشه های عین القضات همدانی از نشر تیرگان میخوانیم:
این عارف بزرگ عشق را مرکبی بزرگ میداند و میگوید: “مرکب عشق مرکبی قوی است و به یک تک از دو عالم بیرون شود و جولان در عالم لامکان کند اگر طالب را قصد عالم امکان بود جز مرکب تیز تک عشق میسر نشود.
کتاب انسان در اندیشه های عین القضات همدانی از نشر تیرگان مناسب چه کسانی است؟
کتاب انسان در اندیشه های عین القضات همدانی از نشر تیرگان مناسب برای تمامی عاشقان ادبیات است.
اگر به طور عام به فلسفه یا به طور خاص به عینالقضات همدانی علاقه دارید از خواندن کتاب انسان در اندیشه های عین القضات همدانی از نشر تیرگان لذت زیادی خواهید برد.
arashtirafkan@gmail.com –
برای علاقه مندان نظریات عین القضات همدانی ضروری است که این کتاب را بخوانند.